لبخند من
نزدیک به یه ماهم بود که لبخند زدم قبلش لبخند می زدم اما با خودم ، ایندفعه فرق می کرد وقتی باهام
حرف می زدن می خندیدم یک لبخند کوچولو وناز مامانی هم واسه هر چیزی کلی ذوق میکنه !
امروز وقتی اومد تو اتاقم ومن بهش لبخند زدم کلی منو بوس کرد وقربون صدقه م شد، یکتا جونی
گفت : مامانی دیگه داری بیش از حد بهش توجه می کنی
مامانی هم بهش گفت: عزیزم وقتی تو کوچولو بودی من واسه تو هم اینقدر ذوق می کردم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی